ناهید صیادی می گوید: این فیلم که مبنای اصلی آن از دغدغههای ذهنیم نشأت گرفته سعی دارد در حد بضاعت روایی خود بازتابی از عملکردهای موفق بانوان و حتی کودکان ایران را ضمن ترسیم مصور سازد.
ناهید صیادی کارگردان و نویسنده فیلم کوتاه "خواننده" در گفت و گو با دیباچه گفت: دغدغه من در راستای تولید این فيلم درواقع آن است که برای انجام هر کاری با مشکل و چالش مواجه میشوم، البته شاید این چالش ها و مشکلات عمدی نباشند اما سهوی بودن آنها میتواند آن را در مضیقه قرار دهد به هر حال من این اثر را بدون هیچ منبع مالی از جایی تولید نمودم و تمام هزینه های آن را به صورت شخصی پرداخت کردم و برایم خروجی کار خیلی مهم است،به هر حال ای کاش زمینه ای فراهم بود تا به موضوعاتی همچون موضوع فیلم من بیشتر که قصه ملموس و دور از ذهن ندارد،بیشتر پرداخته شود و به نظرم اگر از فيلم سازانی همچون من حمایت شود میتوانند با ذهن خلاق خود دغدغه هایی را بیان کنند که شاید گره از خیلی از کارها بگشاید. به هر حال امیدوارم در بعد فرهنگی بیشتر به مسائل مختلف و آموزشی پرداخت شود چرا که ارکان اصلی هر اجتماعی را فرهنگ و هنر آن اجتماع میسازد بنابراین اگر به این عرصه بها داده شود، اجتماع سالم تری خواهیم داشت.

وی با اشاره به اینکه در این فیلم کوتاه که شهربانو موسوی به عنوان مشاور رسانه و وحید کردلو تدوین آن را بر عهده دارد، بیان کرد: نام قصه متناسب با آرزو و رویاهایی است که شخصیت اول و قهرمان قصه آن را در سر میپروراند، ولی جبر روزگار سبب شده که او از مسیر اصلی خارج شود و با کمک برخی از بچه هایی که در داستان وجود دارند به مسیر اصلی سوق داده میشود؛ از آنجا که نام شخصیت اصلی قصه ناهید خانم است، به ذهنم رسید که نام کار را متناسب با شخصیت انتخاب کنم.
وی با توجه به اینکه این فیلم کوتاه زیرنظرانجمن سینمای جوان باهدف شرکت درجشنواره داخلی و خارجی تهیه و تولید شده بیان کرد: قصه این فیلم بر اساس توانایی های زنان است و کارهایی که شاید بیش از تصور از آنها در ظرفیت آنها بگنجد، همچنین از آنجا که قصه این فیلم در روستای خلار از توابع شهرستان سپیدان استان فارس میگذرد، سعی کردم در کنار عملکرد های زنان یک سری جاذبه هایی از آن روستا را به معرض نمایش بگذارم. در واقع این روستا یکی از روستاهای پر قدمتی است که قدمت آن به زمان هخامنشیان بازمیگردد و از تاریخ برآمده که این روستا تفرجگاه کوروش و داریوش بوده و برای تفریح و شکار به آنجا میرفتند.
وی در ادامه گفت: امروزه به تناوب دیده میشود که کسی سرجای خودش نیست؛ یعنی به عبارتی خیلی ها بر اساس استعداد هایشان نمیتوانند مسیر زندگی خود را طی کنند و به صورت جبر حادث شده در زندگی آنها از مسیر اصلی استعدادشان دور کرده و پرداختن به این موضوع یکی از مباحثی است که در قصه این فیلم دیده خواهد شد.
در واقع در این فیلم خواهیم دید بچه ها با همه کوچکی خود در کنار ناهید خانم کار بزرگی را به سرانجام میرسانند و این مبحثی است که در خیلی از زندگی ها میتواند جریان داشته باشد.
خانم ها کمتر به آنها بها داده میشوند و همچنین کودکانی که ذهن فعال دارند و با قلب کوچکشان میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند نیز در این زمره قرار میگيرند؛ در واقع قصه من بیشتر به کارهای بزرگی پرداخته که توسط خانم ها و حتی بچه ها انجام میشود به گونه ای در این فیلم تاکید داشتم اگر به کودکان فعال و بانوان میدان داده شود میتوانندخیلی مثمر ثمر واقع گردنند.

بنده خود به صورت نمادین برای انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردم و سوالم این بود که چرا خانم ها را تائید صلاحیت نمیکنید در صورتی که از آنها خیلی کارهای بسیاری برمیآید و از آنجا که این مورد یکی از دغدغه های ذهنی من بود تصمیم گرفتم قصه خود را بر اساس دغدغه ها ی ذهنی ام پردازش و کارگردانی کنم.
گفت و گو از دینا محمدی